سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مــــنانــه ها

نه گندم و نه سیب. آدم فریب نام تــــو را خورد

باقی این غزل را ای مطرب ظریف/زین سان همیشمار که زین سانم آرزوست

امروز مردم فریاد می کشیدند

هیهات من الذله

و من شرمسار سرم را پایین انداخته بودم و آرام آرام زمزمه می کردم

ماییم مست و سر گران...

مردم می گفتند حسین حسین شعار ماست،شهادت افتخار ماست

و من در این فکر بودم که اگر یک کودک فلسطینی بخواهد بمیرم

حاظرم برای زنده ماندش خودم بمیرم؟

...

راهپیمایی که تمام شد جمعیت زیادی برگشتند خانه هایشان

اما بقیه که  مانند...

مصلای بزرگ نماز جمعه شیراز جای سوزن انداختن نداشت

خیابان جلوی مصلا که سایه بانی ازنوع لنگه کفش ِدربیابان داشت هم پر بود

و مردم با لباس های سیاه،ساعت 1بعدازظهرمرداد ماه روزنامه ای پهن کرده بودند زیر آفتاب داغ  کف خیابان نشسته بودند

آسفالت آنقدر داغ بود که پایم را می سوزاند

اما مردم نشسته بودند تا نماز جمعه را بخوانند

 

الان 4ساعت گذشته

و من هنوز مبهوت اینم که چه چیز آن ها را به این کار واداشته...

 

چرا؟



[ جمعه 93/5/3 ] [ 4:47 عصر ] [ مــــــن ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه