سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مــــنانــه ها

نه گندم و نه سیب. آدم فریب نام تــــو را خورد

نه کفرو نه اسلام ونه دنیاونه دین/نی حق،نه حقیقت،نه شریعت نه یقین

بی خیال آرایه و صنعت و قر و فر

اینهمه نوشتم به کجا رسیدم جز سیاه کردن ورق های یه سررسید؟

میخوام ساده بنویسم. ساده باشم. ساده زندگی کنم!

نمیدونم شاید تا حالا هم خاص نبودم.اما حداقل ادای آدمای خاصو درمیوردم(دوست صمیمیم میگفت آدما از حرف زدن باهام احساس حقارت می کنن:| )

بیخیال شعر و احساس و خیال و...

می خوام فقط یه مهندس باشم. سرم تو درس و کار و زندگی

نمیخوام احساسم باز به چالشم بکشه.نمیخوام زجرایی رو که تو این3-4سال کشیدم باز تجربه کنم

چرا باید وقتی همه دور هم خوشن و غرق خنده و شادی من فقط از دور نگاهشون کنم آه سرد بکشم

نمیدونم شاید تو آینده پشیمون شم. ولی الان میخوام اینجوری باشم

ابریق می مرا شکستی ، ربی             بر من در عیش را ببستی ، ربی

من می خورم تو می کنی بدمستی     خاکم به دهن مگر که مستی ، ربی

 

+حافظ هم گاهی بعد از مدتی شعرهاشو ویرایش می کرد :) نباید این پینوشت رو می نوشتم

++چقد خوبه که دارم راحت حرفامو میزنم!مردم از بس از ترس آدمایی که واقعا ترسناکن حرفامو تو دلم نگه داشتم. اینکه اینجا فقط خودمم و خودم،حس بی نظیریه!

+++چون مرده شوم خاک مرا گم سازید

احوال مرا عبرت مردم سازید...



[ جمعه 93/4/13 ] [ 7:52 عصر ] [ مــــــن ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه